یک روز در زندگی
خدمات جامع به کودکان در عمل حقوق نوجوانان
هیچ فرمولی برای رسیدگی به مسائل حقوقی پیچیده ای که شامل فرزندان شهر نیویورک می شود وجود ندارد. با این حال، گروهی از متخصصان دلسوز - مددکاران اجتماعی، حقوقدانان، وکلا - در عمل حقوق نوجوانان (JRP) ما وجود دارد که دانش را به اشتراک میگذارند، از یکدیگر حمایت میکنند و در برخی از چالشبرانگیزترین پروندههای ما به دنبال یکدیگر هستند.
ماریا کایداس، یک مددکار اجتماعی در برانکس می گوید: «برای یکدیگر احترام زیادی قائل هستیم و به نظرات یکدیگر احترام می گذاریم. فکر میکنم چون با کودکان و جوانان کار میکنیم، این کار نوع خاصی از افراد را جذب میکند.»
ما یک سبک کل نگر از نمایندگی داریم که در آن هر کس یک قطعه اساسی فراتر از آنچه در دادگاه خانواده اتفاق می افتد را وارد می کند.
اغلب برای دستیابی به موفقیت برای یک مشتری، نیروهای ترکیبی لازم است. ماریا و همکارش سیریکا مکاینتاش، وکیل دادگستری برونکس، هر دو نقش مهمی در اطمینان از اینکه دانشآموز جوانی با پای مصنوعی میتواند پس از بستری شدن در بیمارستان به سلامت از پلههای مدرسه خود عبور کند، ایفا کردند. سیریکا ارزیابی قانونی را پس از دریافت انجام داد و مدرسه را تحت فشار قرار داد تا اقدام کند. مددکاران اجتماعی می توانند مسیر یک پرونده را تغییر دهند. وکلا ابزارهای قانونی را دارند، اما مددکاران اجتماعی تصویر کلی و طرح خدمات و اینکه چرا این پرونده در وهله اول ما را درگیر کرده است، میدانند.»
سپس ماریا با دانش آموز و مادرش رابطه برقرار کرد و مطمئن شد که آنها از خوابگاه و پرسنل مدرسه که آن را اجرا می کنند راحت هستند. ارتباط بین فردی نه تنها برای اطمینان از ایمنی دانش آموز، بلکه برای آسودگی خاطر والدین از دانستن اینکه فرزندش مراقبتی را که سزاوار آن است دریافت می کند، ضروری است.
سیریکا به مشتریان جوان خود این فرصت را ارائه می دهد که در جلسات آنها شرکت کنند. او از آنها دعوت می کند که در کنار او بنشینند تا بتواند طرح دادگاه را به آنها بدهد و اگر سؤال یا نظری دارند با قاضی صحبت کنند. او لایهای از شفقت را اضافه میکند که در غیر این صورت ممکن است در این روند یافت نمیشود. برای او مهم است که مشتریان را در شرایطی که در غیر این صورت فقط به عنوان یک شماره پرونده دیگر در نظر گرفته شوند، انسانی کند.
در تجربه سیریکا، مواردی وجود دارد که باید به طور کلی از دادگاه اجتناب می شد. او با یادآوری یک مشتری، از "صدا کردن زنگ خطر چهار ماه پیش" یاد می کند. او با مدافع والدین و اداره خدمات کودکان نیویورک تماس گرفت و توضیح داد که آنها فقط به ثبات و خانه نیاز دارند. درخواست های او نادیده گرفته شد و او در نهایت خود را در دادگاه دید و به شرایط آزادی آنها گوش فرا داد. لازم نیست به این نقطه برسد. می توانستیم یک کنفرانس غیررسمی برگزار کنیم. او توضیح می دهد که ما نباید تا زمان دادگاه منتظر بمانیم تا این گفتگوها را انجام دهیم. "حتی بیشترین حجم پرونده ها این واقعیت را تغییر نمی دهد که اینها انسان هایی هستند که اغلب فقط می خواهند کسی به آنها گوش دهد."
مراقبتی که وکلای کمک حقوقی به مشتریان خود می کنند بی توجه نمی ماند. سیریکا میگوید: «من از قضات شنیدهام که میگویند وقتی ما در حال رسیدگی به پرونده هستیم، خوشحال میشوند، بنابراین ما چیز خاصی را ارائه میکنیم.»